درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ice flower و آدرس rasoulsalehi.love.LoxBlog.i r لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 4
بازدید کل : 28214
تعداد مطالب : 10
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


پیوندها
ice flower
سه شنبه 17 خرداد 1390برچسب:, :: 21:34 ::  نويسنده : vرسول صالحی       

رسم زندگی این است روزی کسی را دوست داری و روز بعد تنهایی به همین سادگی او رفته است و همه چیز تمام شده مثل یک مهمانی که به آخر می رسد و تو به حال خود رها می شوی چرا غمگینی ؟ این رسم زندگیست پس تنها آوازبخوان
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
اگر شبی فانوس نفسهای من خاموش شد ، اگر به حجله آشنایی ، برخوردی وعده ای به تو گفتند ، کبوترت در حسرت پرکشیدن پر پر زد ! تو حرفشان راباورنکن ! تمام این سالها کنارمن بودی ! کنار دلتنگی دفاترم ! درگلدان چینی
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
دوست داشتن همیشه گـــفتن نیست گاه سکوت است و گاه نگــــــاه ... غـــــریبه ! این درد مشترک من و توست که گاهی نمی توانیم در چشمهای یکد یگــرنگــــاه کنیم
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
آنجه را که دوست داری بدست آور وگرنه مجبور میشوی آنجه را که دوست نداری تحمل کنی . همیشه باور داشته باش که خدا تو را فراموش نمی کند حتی اگر تو او را فراموش کرده باشی
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
نگاهت را به کسی دوز که قلبش برای تو بتپه چشمانت را با نگاه کسی اشنا کن که زندگی را درک کرده باشه سرت را روی شانه های کسی بگذار که از صدای تپشهای قلبت تو را بشناسه آرامش نگاهت رو به قلبی پیوند بزن که بی ریاترین باشه لبخندت را نثار کسی کن که دل به زمین نداده باشه رویایت رو با چهره ی کسی تصویر کن که زیبایی را احساس کرده باشه چشم به راه کسی باش که تو را انتظار کشیده باشه اما عاشق کسی باش که تک تک سلولهای بدنش تقدس عشق را درک کند
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
میشه مثل یه قطره اشک بعضیا رو از چشمت بندازی .... ولی هیچ وقت نمی تونی جلوی اشکی رو بگیری که با رفتن بازیا از چشمت جاری میشه -+-+-+-+-+-+-+-+-+-
بعضی ها وقتی کاری داشته باشند دوستت هستند بعضی ها وقتی گیر می کنند دوستت هستند بعضی ها نیستند و وقتی هم هستند بهتر است نباشند بعضی ها نیستند و ادای بودن در می آورند بعضی ها در عین بودن هرگز نیستند بعضی های دیگر هم به طور کلی هستند ولی آدم نیستند آنهای دیگری هم که آدم هستند نیستند
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
خسته شدم می خواهم در آغوش گرمت آرام گیرم.خسته شدم بس که از سرما لرزیدم... بس که این کوره راه ترس آور زندگی را هراسان پیمودم زخم پاهایم به من میخندد... خسته شدم بس که تنها دویدم... اشک گونه هایم را پاک کن و بر پیشانیم بوسه بزن... می خواهم با تو گریه کنم ... خسته شدم بس که... تنها گریه کردم... می خواهم دستهایم را به گردنت بیاویزم و شانه هایت را ببوسم...خسته شدم بس که تنها ایستادم
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
عشق با حسرت دیدار تو بودن زیباست
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
یک نفر ..... یک جایی..... تمام رویاهاش لبخند توست و زمانی که به تو فکر می‌کنه احساس می‌کنه که زندگی واقعا با ارزشه پس هرگاه احساس تنهایی کردی این حقیقت رو به خاطر داشته باش یک نفر ..... یک جایی..... در حال فکر کردن به توست -+-+-+-+-+-+-+-+-+-
خدا به تو دو تا پا داد تا با آنها راه بروی. دو تا دست داد تا نگه داری. دو گوش برای شنیدن و دو چشم برای دیدن داد ولی چرا فقط یک قلب به تو داد؟ چون قلب دوم تو رو به کس دیگری داد تا تو آن را پیدا کنی
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
باز هم غم عشق و ناله جدایی در من فغان کردنمی دانم آیا آب عشقی پیدا خواهد شدکه این آتش را در من خاموش کندگر این آب پیدا نشد این آتش در من چه خواهد کردمرا خواهد سوزاندولی من از خدا می خواهم که این آتش آتش عشق تو باشدخدایا! ما اگر بد کنیم،تو را بنده های خوب بسیار است، تو اگر مدارا نکنی ما را خدای دیگر کجاست ؟
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
خوشبختی بر سه ستون استوار است: فراموش کردن غم های گذشته، فراموش نکردن عبرت های گذشته، غنیمت شمردن حال و امیدوار بودن به آینده
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
مهم این نیست که قطره باشی یا اقیانوس، مهم این است که آسمان در تو منعکس شود.
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
لازمه ی خوشبختی جذب کردن چیزهای تازه نیست، بلکه حذف کردن افکار کهنه است، افکاری که به هیچ دردی نمی خورند.
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
زندگی هنر نقاشی کردن است بدون استفاده از پاک کن سعی کن همیشه طوری زندگی کنی که وقتی به گذشته برمیگردی نیازی به پاک کن نداشته باشی.
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
اگه تو خدا را فراموش کردی این رو بدون اون هرگز تو رو فرا موش نمی کنه چون دوست داره
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
خوشبختی و بدبختی برای یه مرد شجاع مثل دست راست و چپش می مونه . اون هر دوشونو به کار می‌بره
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
مردم به همان اندازه خوشبخت اند که خودشان تصمیم میگیرند. خوشبختی به سراغ کسی میرود که فرصت اندیشیدن در مورد بدبختی را نداشته باشد. دریا باش که اگر کسی سنگی به سویت پرتاب کرد سنگ غرق شود نه آنکه تو متلاطم شوی
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
اگر نماز گزار بداند که چقدر از رحمت الهی او را فرا گرفته هرگز سر از سجده بر نمی دارد... بسیج قزوین -+-+-+-+-+-+-+-+-+-
چه بسا اشخاصی که تنها با طنین کلنگ گورکن از خواب غفلت بیدار می شوند. ناپلون بناپارت
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
عشق را دوست دارم ولی نه در قفسبوس را دوست دارم نه در هوستو را دوست دارم تا آخرین نفس



سه شنبه 17 خرداد 1390برچسب:, :: 21:30 ::  نويسنده : vرسول صالحی       

برنارد شاو - تولوستوی - انیشتین - گوته - دوما و...

مراقب باشید چیزهایی را که دوست دارید بدست‌آورید وگرنه ناچارخواهید بود چیزهایی را که بدست آورده‌اید دوست داشته‌باشید (جرج برنارد شاو)

فرق انسان و سگ در آنست که اگر به سگی غذا بدهی هرگز تو را گاز نخواهد گرفت.(تولستوی)

اگر می‌خواهید در زندگی دوستان وفادار و یاران غمخوار داشته‌باشید، کم و خیلی دیر با مردم دوست شوید .(هرشل)

دوست داشتن کسانی که دوستمان می‌دارند کار بزرگی نیست، مهم آن است آنهایی را که ما را دوست ندارند، دوست بداریم ...(حضرت عیسی مسیح)

هیچ چیز در زندگی شیرین تر از این نیست که کسی انسان را دوست بدارد. من در زندگانی خود هر وقت فهمیده ام که مورد محبت کسی هستم, مثل این بوده است که دست خداوند اعلام را بر شانه خویش احساس کرده ام...(چارلز مورگان)

از میان کسانی که برای دعای باران به تپه ها می روند تنها آنهایی که با خود چتر به همراه می برند به کار خود ایمان دارند (آنتوان چخف)


هیچ کس نمی تواند ما را بهتر از خودمان فریب دهد . (گوته)

انسان ها شکست نمیخورند بلکه تنها تلاش کردن شان را متوقف می سازند(ارنست همینگوی)

کسی که تا به حال عمل اشتباهی انجام نداده ، هیچ کار تازه ای انجام نداده است . (آلبرت انیشتن)

در کنجکاوی همانقدر لذت نهفته است که در تمام خواستن های شدید 
لذت دانستن و کنجکاوی انقدر است که زندگی خیلی از کنجکاوان را به باد داده است.(الکساندر دوما)

در سقوط افراد در چاه عشق، قانون جاذبه تقصیری ندارد. (آلبرت انیشتین)

ود را بباز تا خود را بیابی ... (فیلسوف معاصر هندی)

در زندگی انسان چیزی به زیبایی دوست داشتن نمی رسد. (ژرژساند)

دوست داشتن کسانی که دوستمان می‌دارند کار بزرگی نیست، مهم آن است آنهایی را که ما را دوست ندارند، دوست بداریم ...(حضرت عیسی مسیح)

هیچ چیز در زندگی شیرین تر از این نیست که کسی انسان را دوست بدارد. من در زندگانی خود هر وقت فهمیده ام که مورد محبت کسی هستم, مثل این بوده است که دست خداوند اعلام را بر شانه خویش احساس کرده ام...(چارلز مورگان)

از میان کسانی که برای دعای باران به تپه ها می روند تنها آنهایی که با خود چتر به همراه می برند به کار خود ایمان دارند (آنتوان چیکف)

هیچ کس نمی تواند ما را بهتر از خودمان فریب دهد . (گوته)



یک شنبه 15 خرداد 1390برچسب:, :: 15:40 ::  نويسنده : vرسول صالحی       

جملات ماندگار
1- قرآن کريم : اگر تقوي پيشه کنيد خداوند به شما قوه تشخيص خوب از بد مي بخشد و از جايي که گمان نمي بريد روزي مي دهد.
2- رسول اكرم ص فرموده اند : از علماء سئوال كنيد با حكما هم سخن شويد با فقرا همنشيني كنيد
3- امام علي ع فرمود : رياست ميدان آزمايش افراد است . امام علي ع فرمود : لجاجت به تدريج انديشه را نابود مي كند .
4- امام علي ع فرمود : شادي مومن در چهره اش و اندوه او در قلبش است.
5- امام علي ع فرمود : اختلاف فكر را ريشه كن مي سازد.
6- امام علي ع فرمود : در دروغگو بودن كافي است كه شخص هر چه ميشنود نقل نمايد.
7- امام علي ع فرمود : بد گويي پشت سر ديگران آخرين كوشش ناتوان است.
8- امام علي ع فرمود : وقتي كارهاي استحبابي سبب ترك واجبات گردد مستحبات را ترك كن.
9- امام علي ع فرمود : از هر چيزي تازه اش را انتخاب كن ولي از دوستان كهنه اش را .
10- امام علي ع فرمود : چون ديدي خداوند پياپي بر تو نعمت ارزاني ميدارد از او بيشتر بترس.
11- امام علي ع فرمود : دشمنان تو سه کس هستند: دشمن تو ، دشمن دوست تو و دوست دشمن تو
12- امام علی ع فرمود : آن کس که از درون جان واعظی دارد خدا را بر او حافظی است
13- امام علي ع فرمود : چنان برای آینده برنامه ریزی کن که گویی هرگز نمیمیری و چنان آماده مرگ باش که گویی لحظه های آخر عمر را سپری می کنی
14- امام علي ع فرمود : روزیتان ضمانت شده و مامور به کردارید؛پس مبادا آنچه ضمانت شده،مهمتر ازچیزی باشد که به آن مامورید.
15- امام علي ع فرمود : چنان برای آینده برنامه ریزی کن که گویی هرگز نمیمیری و چنان آماده مرگ باش که گویی لحظه های آخر عمر را سپری می کنی
16- امام علي ع فرمود : هيچ چيز در دنيا ارزش آن ندارد كه به خاطرش به ماتم بنشيني و و هيچ چيز در دنيا لياقت آن ندارد كه به خاطرش مستانه فرياد شادي سر كني.
17- امام علي ع فرمود : به خشم درآوردن و شرمنده ساختن دوست، مقدمه جدایی از اوست
18- امام علي ع فرمود : اگر بر دشمنت دست یافتی ، بخشیدن او را شکرانه پیروزی قرار ده
19- امام علي ع فرمود : ناتوان ترین مردم کسی است که در دوست یابی ناتوان است و از او ناتوان تر آن که دوستان خود را از دست بدهد
20- امام علي ع فرمود : چون نشانه های نعمت پروردگار آشکار شد ، با ناسپاسی نعمت ها را از خود دور نسازید
21- امام علي ع فرمود : کسی را که نزدیکانش واگذارند ، بیگانه اورا پذیرا میگردد
22- امام علي ع فرمود : كسي كه به تو گمان نيكي برد، گمانش را (عملاً) تصديق كن.
23- امام علي ع فرمود : هرفریب خورده ای را نمی شود سرزنش کرد
24- امام علي ع فرمود : به هر چیز دنیا که بیشتر انس داری بیشتر از ان به ترس
25- امام علي ع فرمود : قربانگاه عقلها غالبا در پرتو طمعها است.
26- امام علي ع فرمود : ترس با ناامیدی وشرم با محرومیت همراه است و فرصتها چون ابرها می گذرند پس فرصتهای نیک را غنیمت شمارید.
27- امام علي ع فرمود : آن کس که در پی آرزوی خویش تازد ، مرگ او را از پای در آورد.
28- امام حسين ع فرمود : نقش مرگ بر بنی آدم چون اثر گردنبند بر گردن دوشیزگان است
29- امام حسين ع فرمود : مردم بنده دنیایند دین را بر زبان دارند تا زندگیشان را بدان سامان دهند پس آنگاه که آزمایش فرا رسد دینداران اندک خواهند بود.
30- امام باقر ع فرمود : از رسول خدا سئوال شد چه كسي بزرگترين حق را بر آدمي دارد رسول خدا فرمودند پدر و مادر
31- امام صادق ع فرمود: خشم كليد همه بديهاست.
32- امام صادق ع فرمود: کار خوب .خوب است اگراز شما سربزند خوبتراست کار بد. بد است اگر ازشما سر بزند بدتر . چون شما شاگرد و پیرو این مکتبید
33- امام حسن عسگري ع فرمود : كسي كه از مردم پروا نميكند از خداوند نيز پروا نخواهد كرد .
34- لقمان ع به فرزندش فرمود : اگر روزي گرفتار فقر و تهيدستي شدي آن را بين خود و خدايت نگهدار و به مردم اظهار نكن زيرا در نظر آنان خوار و كوچك خواهي شد.
35- مسیح ع :خداوندا مرا آنگونه ببخش که من دیگران را می بخشم.
36- مسيح ع : اگر حقيقت را درک کنيد، حقيقت شما را آزاد خواهد ساخت
37- سليمان ع : کارتان را به خداوند بسپاريد، او افکارتان را شکل خواهد بخشيد.
38- گزيده اي از دعاي بسيار زيباي عرفه: خدايا بجز خودت به ديگري واگذارم مکن. خدايا به که واگذارم مي کني؟ آيا به خويشاوندي که از من ببرد يا به بيگانه اي که مرا از خود دور کند يا به کساني که خوارم شمرند و تويي پروردگار من و زمامدار کار من- اي خدا قرار ده بي نيازي در نفس من و يقين در دلم و اخلاص در کردارم و روشني در ديده ام و بينايي در دينم.
***********
39- دکتر شریعتی: اگر می خواهید حقیقتی را خراب کنید، خوب به آن حمله نکنید، بد از آن دفاع کنید
40- دکتر شریعتی: سرمایه های ماورایی هر دلی،حرفهایی ست که آن دل برای نگفتن دارد.
41- دکتر شریعتی: نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد-نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت-ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد-گلویم سوتکی باشد به دست طفلکی گستاخ و بازیگوش-و او یک ریز و پی در پی دم گرم خودش را بر گلویم سخت بفشارد-و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد-بدین سان بشکند دائم-سکوت مرگبارم را
42- دکتر شریعتی: بگذار شیطنت عشق چشمان ترا به برهنگی خویش بگشاید.هرچند آنجا جز رنج وپریشانی نباشد؛اما،کوری را بخاطر آرامش تحمل نکن!
43- دکتر شریعتی: کاش در دنیا سه چیز وجود نداشت:غرور؛دروغ؛عشق. انسان با غرور میتازد؛با دروغ میبازد؛با عشق میمیرد.
44- براي قضاوت در مورد موفقيت خودت ببين چه بدست آورده اي و در قبال آن چه از دست داده اي
45- هميشه شعله هاي بزرگ ناشي از جرقه هاي كوچك است - دانته
46- مرد بزرگ كسي است كه در سينه خود قلبي كودكانه داشته باشد – منسيوس
47- براي ثروتمند شدن تنها يك راه است و آن اين است كه كمتر از درآمد خود خرج كنيد و مازاد خود را سرمايه گذاري كنيد.
48- از خودتان بپرسيد كه : براي رسيدن به سرنوشتي كه آرزومند و شايسته آن هستيم چه ارزشهايي ضروري است و آنگاه فهرستي از اين ارزشها را تهيه كنيد و بعد آنها را مرتب كنيد - ارزشهاي نامناسب را خط بزنيد - ارزشهاي مطلوب را اضافه كنيد - تا كيفيت زندگي شما به شكل دلخواهتان درآيد رابينز
49- دقايقي از وقت خود را صرف كنيد و اين 8 احساس را به ترتيب اهميت مرتب كنيد بطوري كه شماره 1 به احساسي تعلق گيرد كه بيش از همه از ان دوري ميكنيد و شماره 8 را به احساسي بدهيد كه كمتر برايتان رنج آور است 1 طرد شدن 2 خشم 3 ناكامي 4 انزوا و تنهايي 5 افسردگي 6 شكست 7 خواري و خفت 8 احساس گناه و بعد ...... فقط خودتان قضاوت كنيد
50- هرگاه گرفتن تصميم مهمي را دشوار يافتيد بدانيد كه علتش فقط يك چيز است و آن اينكه تصور روشني از ارزشهاي خود نداريد - آنتوني رابينز
51- برگناه دلیری مکن که حق صبور است ، خویشتن را غرور مده که سبحان غفور است ،دل درغیر الله مبند که الله غیور است ، بیدارشوکه هنگام طاعت بیگاه شود ، اول هوشیار شو که آخر تباه شود
52- نميتوانيم فقط براي خودمان زندگي کنيم؛ هزاران رشته ما را به همنوعانمان پيوند ميدهد به ياري همين رشته هاي حساس است که اعمال ما منتقل ميشود و به صورت واکنش به ما باز مي گردد
53- هر گاه بفهمی اهدافت را خودت تعیین می کنی، می فهمی زندگی ات را هم خودت شکل می دهی. وین دایر
54- ديگران را ببخشيد نه به اين علت كه آنها لياقت بخشش تو را دارند به اين علت كه تو لياقت آن را داري كه آرامش داشته باشي
55- بيشترين تاثير افراد نيك زماني احساس ميشوند كه از ميان ما رفته باشند ( رالف والد وامرسون)
56- ما به وسيله انديشه هاي خود ترقي ميكنيم و از نردبان تصوري كه از خويشتن داريم بالا ميرويم ( اوريسون سوئت ماردن)
57- دانشي را كه در جهان است تنها در جهان ميتوان بدست آورد نه در كنج اطاق!!!!!
58- خود را مقيد كنيد كه از حد انتظاري كه ديگران از شما دارند فراتر برويد (هنريواردبيچر)
59- روح دروني خود را زيبا كنيد تا شخصيت دروني و بيروني شما يكي شود ( سقراط)
60- به خصلت هاي خود بيش از آبرو و حيثيت اهميت دهيد زيرا : خصلت ها نشانه واقعيت وجودي شماست در حالي كه آبرو و حيثيت نشانه طرز تفكري است كه ديگران در باره شما دارند.
61- تنهايي از همنشين بد بهتر همنشين شايسته از تنهايي بهتر نكو گفتن از سكوت بهتر سكوت از بد گفتن بهتر
62- اسرارخویش به کس مگوی زیرا سینه ای که درحفظ رازخودبه ستوه آیدازسینه دیگران نبایدانتظارامانت داشته باشد
63- هر زمان كه ارزشي به دنيا مي آيد هستي معنايي تازه پيدا مي كند و چون ارزش مي ميرد بخشي از آن معنا مي ميرد - جوزف وود كروچ
64- انسانها نه به نسبت تجارب خود بلكه به نسبت ظرفيتي كه براي تجربه كردن دارند عاقل هستند – جرجبرناردشاو
65- اگر ارزشهاي واقعي خود را نمي شناسيد خود را براي رنج آماده كنيد - آنتوني رابينز
66- علت را برطرف كنيد تا معلول خود به خود از بين برود - ميگل دوسروانتس
67- ای عزیر بر سه چیز اعتماد مکن : بردل و بر وقت و برعمر . دل زنگ پذیر است و وقت را تغییر است و عمر در تقصیر است.
68- چقدر عجيبه : تا وقتي مريض نباشي کسي برات گل نمياره تا فرياد نزني کسي به سويت باز نميگرده تا گريه نکني کسي نوازشت نميکنه تا قصد رفتن نکني کسي به ديدنت نمياد و تا وقتي که نميري کسي تو رو نميبخشه.
69- فردا و دیروز با هم دست به یکی کردند....دیروز با خاطراتش مرا فریب داد....فردا با وعده هایش مرا خواب کرد....وقتی چشم گشودم امروز هم گذشته بود
70- اوشو: تمام لحظه ها زيبا هستند اين توئي که بايد پذيرنده باشي و آماده تسليم تمام لحظه ها سرشار از نعمت اند اين توئي که بايد توانائي ديدن داشته باشي تمام لحظه ها با نيايش همراهند اگر همه را با سپاسي ژرف بپذيري هيچ مشکلي پيش نخواهد آمد.
71- آنجا که راه نيست خدا راه مي گشايد.
72- جهان نسبت به هركس دو نوبت دارد : يك نوبت به نفع شماست و يك نوبت به ضرر شما - آنگاه كه دنيا به شما روي آورد ياغي نشو و موقعي كه دنيا به تو پشت كرد صبر پيشه كن.
73- به افکار خود اهمیت بدهید- این افکار حرفهای شما میشوند. به حرفهای خود اهمیت بدهید- این حرفها اعمال شما میشوند. به اعمال خود اهمیت بدهید- این اعمال شخصیت شما میشوند.
74- وقتی افکارت را کلید اصلی انسان بودن بدانی، در راه تغییر آنچه مانع می شود سر رشته زندگی ات را در دست داشته باشی، گام خواهی برداشت.
75- راههاي خوشحال كردن كودكان : آنهارا در آغوش بگيريم. به آنچه مي گويند گوش فرا دهيم. به آنان اطمينان خاطر بدهيم . اجازه بدهيم كه گريه كنند. به آنها بفهمانيم كه ناراحت بودن يك مسأله طبيعي است.
76- انسان خوشخوی و متمدن وا قعا" زیبا ست. دکتر ما کارنکو
77- بخشش خوب است ..... و بهتر از آن فراموش كردن آن است .
78- من كفش نداشتم و مدام شكايت كردم تا اينكه روزي مردي راديدم كه پا نداشت .
79- از او پرسيدم: كي مي آيي گفت : هيچوقت ساعتم خوابيد. از اشعار عباس كيا رستمي
80- چگونه همسر خود را شاد كنيم : - از او بپرسيد كه چه كارهايي مي توانيد براي او انجام دهيد . - هميشه در كنارش باشيد . - عشق خود را بروز دهيد . - حمايتهاي عاطفي خود را ابراز كنيد . - به او حق تقدم بدهيد . ( البته تمامي اينها در صورت داشتن ظرفيت ميباشد)
81- از اشتباهات ديگران درس بياموزيم . چون زندگي آنقدر طولاني نيست تا همه آنها را خودمان تجربه كنيم.
82- نشانه هاي هشداردهنده افسردگي : - نگاه بدبينانه - تمركز بروي مشكلات - از دست دادن شوق و علاقه در زندگي - پائين آمدن ميزان انرژي - آيه يأس خواندن - اشكال در خواب شبانه
83- هفت راه حل براي قدم برداشتن بسوي آينده اي بهتر : 1- ياد بگيريد تا تغييرات و نقاط ضعفتان را بپذيريد . 2- اگراحتياج به كمك داريد درخواست كمك كنيد . 3- مستقيما با مشكلات خود درآميزيد . 4- اشتباهات خود را بپذيريد. 5- مسئوليت كامل قلب خود را بعهده بگيريد. 6- واقعيت را بگوييد مخصوصا به خودتان! 7- ؟
84- شاه کلید عشق، تسلیم است.
85- بهبودی یعنی : تجربه "رشد "در تمام قسمتهایی که یک انسان از آن ساخته شده است. "رشد " یعنی : یک حرکت مداوم خلاق در جهت تغییر احساسات، دید و اعتقادات نسبت به خود، دیگران، خدا و مسایل زندگی.
86- در صورتی که خواسته و فکر ما اصل باشد و بدل نباشد، رسیدن به هر خواسته ای قطعی است.
87- هیچ کس نمی تواند خوشبختی، عشق، آرامش و پاکی را بخرد. چیزی که یک نفر بتواند آن را بخرد،واقعا مال او نیست. در واقع بهترین چیزهای زندگی رایگانند و خریدنی نیستند. ما فقط باید بخواهیم که آنها را بدست آوریم.
88- زندگی یعنی حرکت و تحرک در جهت تحقق پیام های مثبت درون.
89- داشتن کافی نیست باید اقدام کرد خواستن کافی نیست باید کاری کرد – کتاب مدیریت برخود
90- نه پیروزی پایدار است و نه شکست مرگ آور- کتاب مدیر در نقش مربی
91- زندگی ارزشمندتر از آن است که فقط به امید فرارسیدن دوران بازنشستگی کار کنیم –کتاب ماهی
92- توان یادگیری و به کار بستن با شتاب آموخته ها بزرگترین امتیاز رقابتی را در اختیار سازمان میگذارد- کتاب کسب و کار بر بال اندیشه
93- رهبری هنر گوش دادن به دیگران است چنانچه به سخنان کسی خوب گوش فرا ندهید نمی توانید درون وروان اورا بشناسید- کتاب کار راهه بابای دارا
94- موفقیت اغلب باعث غرور شده و غرور منجر به شکست میشود – کتاب شرکتهای بزرگ مشکلات بزرگ
95- به جای پرداختن به تدوین برنامه استراتژیک به تفکر و ایده های استراتژیک رو آورید- کتاب استراتژی اثربخش
96- بیشتر انسانها ترجیح میدهند که بمیرند اما فکر نکنند ، خیلی ها هم فکر کردن را بر مرگ ترجیح میدهند- کتاب 5 فرمان برای تفکر استراتژیک
97- اگر راه پول درآوردن را پیدا نکنید ، پرهیز از هزینه دردی را درمان نخواهد کرد – کتاب 5 فرمان برای تفکر استراتژیک
98- انسان در بازی گاهی می برد و گاهی چیز یاد میگیرد – کتب بابای دارا بابای نادار
99- صدای کردار از گفتار پر طنین تر است –کتاب مدیران کهنه کار –زمانه ای نو
100- سازمانهای برجسته بایستی نه تنها متفاوت بودن کارکنان از همدیگر را بپذیرند ، بلکه باید روی این تفاوتها سرمایه گذاری کنند- کتاب گام دوم کشف توانمندیها
101- شاد بودن خیلی خوبه اما شاد زیستن خیلی بهتره
102- حداکثر شادی و خشنودی انسانها زمانی بدست می آید که در شغل هم راستا با شخصیت –هوشمندی- خود به کار گمارده شوند – کتاب کلیدهای طلایی مدیریت منابع انسانی
103- از اين که زندگيتان پايان مي يابد نترسيد از آن بترسيد که زندگي را هيچگاه آغاز نکنيد - از کتاب صفتهاي بايسته يک رهبر
104- برنامه ریزی لزوما بد نیست اما عاشق شدن طبق برنامه دیوانگی محض است. وین دایر
105- اوشو : عشق آئینه است رابطه حقیقی آئینه ای است که در آن دو عاشق هر یک چهره معشوق می بینند و به خدا میرسند عشق راهی بسوی خداوند است
106- بهترین سیاست در زندگی صداقت است
107- داشتن کافی نیست باید اقدام کرد خواستن کافی نیست باید کاری کرد – کتاب مدیریت برخود
108- نه پیروزی پایدار است و نه شکست مرگ آور- کتاب مدیر در نقش مربی
109- زندگی ارزشمندتر از آن است که فقط به امید فرارسیدن دوران بازنشستگی کار کنیم –کتاب ماهی
110- توان یادگیری و به کار بستن با شتاب آموخته ها بزرگترین امتیاز رقابتی را در اختیار سازمان میگذارد- کتاب کسب و کار بر بال اندیشه
111- رهبری هنر گوش دادن به دیگران است چنانچه به سخنان کسی خوب گوش فرا ندهید نمی توانید درون وروان اورا بشناسید- کتاب کار راهه بابای دارا
112- موفقیت اغلب باعث غرور شده و غرور منجر به شکست میشود – کتاب شرکتهای بزرگ مشکلات بزرگ
113- به جای پرداختن به تدوین برنامه استراتژیک به تفکر و ایده های استراتژیک رو آورید- کتاب استراتژی اثربخش
114- بیشتر انسانها ترجیح میدهند که بمیرند اما فکر نکنند ، خیلی ها هم فکر کردن را بر مرگ ترجیح میدهند- کتاب 5 فرمان برای تفکر استراتژیک
115- اگر راه پول درآوردن را پیدا نکنید ، پرهیز از هزینه دردی را درمان نخواهد کرد – کتاب 5 فرمان برای تفکر استراتژیک
116- انسان در بازی گاهی می برد و گاهی چیز یاد میگیرد – کتب بابای دارا بابای نادار
117- صدای کردار از گفتار پر طنین تر است –کتاب مدیران کهنه کار –زمانه ای نو
118- سازمانهای برجسته بایستی نه تنها متفاوت بودن کارکنان از همدیگر را بپذیرند ، بلکه باید روی این تفاوتها سرمایه گذاری کنند- کتاب گام دوم کشف توانمندیها
119- از اين زندگيتان پايان مي يابد نترسيد از آن بترسيد که زندگي را هيچگاه آغاز نکنيد - از کتاب صفتهاي بايسته يک رهبر
120- حداکثر شادی و خشنودی انسانها زمانی بدست می آید که در شغل هم راستا با شخصیت –هوشمندی- خود به کار گمارده شوند – کتاب کلیدهای طلایی مدیریت منابع انسانی
121- مشکلات افراد موفق کمتر از افراد شکست خورده نیست؛ تنها یک دسته از مردم هستند که هیچ مشکلی ندارند: کسانی در گورستان خوابیده اند. آنتونی رابینز
122- نقطه نظرهای شما چه اهمیتی دارد؟ عمل شماست که می تواند تغییرات شگرفی را در جهان به وجود آورد. وین دایر
123- اگر فرصت ها پشت در خانه شما نمی آیند، درِ دیگری بسازید. میلتون بدل
124- قله ها را جز با طی مسیرهای پیچ در پیچ نمی توان فتح کرد. گوته
125- دریای بی تلاطم، هیچ گاه دریانورد ورزیده تربیت نمی کند. ضرب المثل آفریقایی
126- وقتی احساس افسردگی می کنید به جای یکجا نشستن کاری انجام دهید.
127- رنج امروز گنج فردا را تدارک خواهد دید. آنتونی رابینز
128- حتی اگردرمسیر درستی هم باشی، چنان چه سرجایت بایستی،تورازیر خواهند گرفت.
129- عقیده خود را در عملکردتان پیاده کنید. امرسون
130- هر جا که هستید، با هر چیز که در اختیار دارید، کاری بکنید. تئودور وزو
131- حاصلضرب توان در ادعا مقداری ثابت است. هرچه توان انسان كمتر باشد، ادعای او بيشتر است و هرچه توان انسان بيشتر شود، ادعايش كمتر می گردد. افتادگی آموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آب زمینی که بلند است صائب تبریزی
132- بی چاره ترین انسان در دنیا فرد بینایی است که فاقد یک چشم انداز آرمانی است هلن کلر
133- سخاوت آن نیست که آنچه را من بیش از تو به آن نیاز دارم به من ببخشی ، بلکه آن است که به من ببخشی ، آنچه بیش از من به آن احتیاج داری - جبران خلیل جبران
134- انسان هيچوقت بيشتر از آن موقع خود را گول نمی‌زند که خيال می‌کند ديگران را فريب داده است. – لارشفوکو
135- اگر کارکنان متعهد مي خواهيد به نيازهايشان پاسخگو باشيد
136- زنداني کردن انديشه هاي خوب در سر همتاي گوشه نشيني است
137- اگر در جستجوي کمال نباشيد به برتري نمي رسيد
138- بازي هر کس به اندازه تمرين اوست
139- در جواني سلامتي را در ثروت اندوزي فدا مي کنيم و در پيري ثروت را در کسب دوباره سلامتي
140- نخستين گام در رسيدن به مقصد دانستن راه است
141- همه امور را بدست قدرتمند خدا مي سپارم . چون راه برتر خويش را مي پيمايم همه نيازهايم رحيمانه برآورده مي شوند. كارن كينگستون
142- زندگی در بهترین شکل آن چیزی جز یک هتل نیست و ما مسافران آن - جیمز هرول
143- اگر یک سال ثمر از کاری خواستی گندم بکار، واگر دو سال خواستی درخت بکار ، و اگر صد سال ثمر خواستی مردم را تربیت نما – کنفسیوس
144- ثروتمندان اکثرا چنینند که بیشترین لذت را از نمایش دادن ثروتشان می برند - آدام اسمیت
145- افراد ضعیف الاراده همیشه منتظر معجزات و وقایع خارق العاده هستند، افراد قوی الاراده ، خود خالق معجزات و وقایع خارق العاده هستند - ژان ژاک روسو
146- بزرگترین فن زندگی استفاده از فرصت های بی نظیری است که بر ما می گذرد - ساموئل جانسون
147- انسان برای پيروزی آفريده شده است، او را ميتوان نابود کرد ولی نميتوان شکست داد. - ارنست همينگوی
148- مراقب باشيد چيزهايی را که دوست داريد بدست‌آوريد وگرنه ناچار خواهيد بود چيزهايی را که بدست آورده‌ايد دوست داشته‌باشيد. - جرج برنارد شاو
149- يک اراده قوی بر همه چيز غالب می‌آيد حتي بر زمان. - شاتو بريان
150- بشر از بدو تولد محکوم به رقابت است، وگر نه محکوم به فنا خواهد شد – اسپونزا
151- قلاب شما ماهی نگرفت؟ ناله و شکوه معنی ندارد، طعمه را تازه کنید و به شکار مداومت نمایید
152- افکار بزرگ همیشه با مخالفت شدید و خشونت بار افکار طبقه عوام روبرو بوده اند - آلبرت انشتین
153- اگر ما اصلا عیب نداشتیم از مشاهده اش در دیگران اینقدر خوشحال نمی شدیم
154- برای ثروتمند شدن تنها راه درآمد ثروت کافی نیست، باید راه خرج کردن را هم به خوبی دانست - بنیامین فرانکلین
155- هنر یونانی ها در تناسب است، هنر چینی ها آداب معاشرت است، هنر پارسیان در عیب جویی است، هنر فرانسوی ها در کلک و تردستی است، هنر انگلیسی ها در قیافه حق به جانب گرفتن است، هنر ایتالیایی ها در قشنگی است ، هنر روس ها در غم و غصه است
156- بنده آنی که در بند آنی ، بکوش تا در بند نمانی - خواجه عبدالله انصاری
157- نیکی و بدی را باید جبران کرد، اما چرا با همان کسی که به ما نیکی یا بدی کرده ؟ - نیچه
158- آنکس که از دشمن داشتن مي ترسد هيچگاه دوست واقعي نخواهد داشت.
159- خداوند را دوستاني است که همواره در اجتماع و در بين مردم، بي هيچ لاف و گزافي به زندگي و عبادت مشغولند، بي آنکه نامشان برجسته تر از نام هاي ديگران، بر سر زبان ها باشد آنان ناشناخته براي اهل زمين، و نام آورند براي آسمان.
160- استاد می گوید: بخشش یک خیابان دو طرفه است. هر بار کسی را می بخشیم، خود را نیز می بخشیم. اگر نسبت به دیگران تسامح کنیم، پذیرش اشتباه های خودمان آسان تر است. بدین ترتیب، بدون گناه یا تلخی، می توانیم بهتر بسوی زندگی ره یابیم هنگامی که به خاطر ضعف بگذاریم نفرت، حسادت وعدم تسامح در پیرامون ما ارتعاش یابد، سرانجام این ارتعاشات ما را می بلعند پطرس از مسیح پرسید: مولای من، آیا باید شخص دیگری را هفت بار ببخشیم؟ و مسیح پاسخ داد: نه هفت بار، که هفتاد بار .بخشش پرده ی اثیری را پاک می کند و نور راستین الهی را به ما می نمایاند از کتاب مکتوب نوشته پائولوکوئیلو
161- مهم این نیست که شما سرنگون شوید؛ مهم آن است که دوباره به پا خیزید
162- پشیمانی از کارهایی که انجام داده ایم،با مرور زمان کم میشود؛اما برای کارهایی که انجام نداده ایم همیشگی است. سیدنی هاریس
163- انسان زمانی خود را میشناسد که به مرزهای خود برسـد. پائولو کوئیلو
164- هرگاه بتوانیم بعد از شکست لبخند بزنیم شجاع هستیم - آبراهام لینکلن
165- آدم تنها مخلوقی است که نمی خواهد همان باشد- آلبر کامو
166- جسم انسان بهترین تصویر روح اوست- لودویک اشتاین
167- رفتار شما از هر موعظه ای بهتر است- اولیور گلداسمیت
168- جوینده گوینده است و یابنده خاموش- خواجه عبداله انصاری
169- از گناه تنفر داشته باش نه از گناهکار- گاندی
170- دروغ مثال برف است که هرچقدر بغلطانند، بزرگتر می شود- مارتین لوتر
171- اشارات افسردگی: افسردگی در اکثر مواقع زمانی فرا می رسد که خود را در برابر موانع زندگی عاجز و ناتوان می بینیم در افسردگی شناخت، ارتباطات و بدن ما درگیر می شود. در افسردگی انگیزه ما برای لذت بردن کم می شود
172- معیارهای ارتباطات موفق:
۱. در جهت کمال باشد ۲. بر پایه اعتماد بنا شود ۳. با درک طرفین همراه باشد ۴. احترام حفظ شود ۵. در فضای احساس مسئولیت و فداکاری باشد بوی کبر و بوی حرص و بوی آز در سخن گفتن بیاید چون پیاز هین روش بگزین و ترک ریش کن ترک این ما و من و تشویش کن
173- هرگز عشق را گدايي نکنيد . معمولا چيز با ارزشي به گدا داده نمي شود
174- هميشه به ياد داشته باش در ارتفاعي خاص از زمين ديگر ابري وجود ندارد، اگر آسمان زندگيت ابري ست به اين دليل است که روحت به اندازه کافي اوج نگرفته است
175- بکوش تا عظمت در نگاه تو باشد نه در آنچه بدان مينگري
176- خوشبختي توپي است که وقتي مي رود به دنبالش مي دويم و وقتي مي ايستد به آن لگد مي زنيم
177- بزرگترین سد در برابر صمیمیت این است که فکر کنیم دیگران نیز جهان را مانند ما می بینند
178- زندگی برگ بودن در میان باد نیست، امتحان ریشه هاست
179- برای کشف اقیانوس های جدید، باید شهامت ترک ساحل ارام خود را داشته باشید. این جهان جهان تغییر است، نه تقدیر
180- یک تجربه:خوشبختی در یک کادوی زیبا هدیه داده نمیشود،آنرا باید از لابه لای کوهی از سنگ بیرون کشید
181- سالهاي زيادي است كه در كلاس درس روزگار معلم ادبيات سعي كرد تا من شاگرد را قانع كند كه عقل و دل موصوف و صفت هستند. اما بعد از اين همه سال حرف معلم رياضي را قبول كردم چون تازه ياد گرفتم كه عقل و دل همان دو مجموعه افراز شده از وجود هستند كه هيچ وجه اشتراكي با هم ندارند. يا به قول معلم رياضي اشتراكشان تهي است پس چه بهتر كه از آن دو اجتماع بگيريم
182- اشتباهات انسانهاي بزرگ قابل احترام است زيرا ثمر بخشتر از حقايق انسانهاي کوچک است.
183- آموخته ام ... که گاهي تمام چيزهايي که يک نفر مي خواهد، فقط دستي است براي گرفتن دست او، و قلبي است براي فهميدن وي
184- تو مرکز دنيايي,اين از همه چيز مهم تراست . خودت را براي تمام اشتباهاتت ببخش,همين الان
185- دو چيز را فراموش نكن : ياد خدا و ياد مرگ . دو چيز را فراموش كن : بدي ديگران در حق تو و خوبي تو در حق
186- در دنیا تنها سه دسته افراد وجود دارند: نوع اول آنهایی هستند که موجبات اتفاقات را فراهم می¬آورند، نوع دوم آتهایی هستند که صرفاً نظاره گر اتفاقات هستند و دسته سوم آنهایی هستند که می¬پرسند «چی شده است؟» اما لندرز«
187- هنگامی که فراموش می کنیدمعشوق هدیه ایست ازجانب خدا دیگرعاشق نیستید
188- هر چه بيشتر بدون انتظار پاداش به ديگران خدمت کنيد خير و نيکی بيشتری به شما می رسد. آن هم از جايي که اصلا انتظار نداريد شما تنها در صورتی حقيقتا خوشبخت خواهيد شد که احساس کنيد به دليل خدمت به ديگران انسان با ارزشی هستيد.
189- موفقیت فرمول مشخصی دارد 1درصد استعداد 99درصد پشتکار ادیسون
190- تنها تفاوت کسی که زیباست و کسی که جذاب نیست، نوع پیش داوری ماست. هیچ کس روی این کره زشت نیست. مردم تصمیم می گیرند بعضی چیزها را زشت بپندارند. وین دایر
191- بعضی ها بی آنکه بدانند چه چیزهایی در زندگی


شنبه 14 خرداد 1390برچسب:, :: 14:41 ::  نويسنده : vرسول صالحی       

 

بهارم دخترم از خواب برخيز

شكر خندي بزن شوري برانگيز

گل اقبال من اي غنچه ناز

بهار آمد تو هم با او بياميز

بهارم دخترم آغوش وا كن

كه از هر گوشه گل آغوش وا كرد

زمستان ملال انگيز بگذشت

بهاران خنده بر لب آشنا كرد

بهارم دخترم صحرا هياهوست

چمن زير پر و بال پرستوست

كبود آسمان همرنگ درياست

كبود چشم تو زيبا تر از اوست

بهارم دخترم نوروز آمد

تبسم بر رخ مردم كند گل

تماشا كن تبسم هاي او را

تبسم كن كه خود را گم كند گل

بهارم دخترم دست طبيعت

اگر از ابرها گوهر ببارد

وگر از هر گلش جوشد بهاري

بهاري از تو زيبا تر نيارد

بهارم دخترم چون خنده صبح

اميدي مي دمد در خنده تو

به چشم خويشتن مي بينم از دور

بهار دلكش آينده تو

*****

  

کودک همسايه مي خندد

خانه همسايه را باغي است مالامال رنگ و بوي

چهره ها رنگ گل و خوشخوي

مردمانش صبح با آواز مرغان و شميم نسترنها روي مي شويند

خانه همسايه را آوازها شاد است

در ميان خويش از پاکي و بهروزي سخن گويند

خانه همسايه آري سبز و آباد است

.

.

.

با پدر از شادکامي هاي آن همسايه مي گفتم

چشم پر اندوه او برقي زد و آرام

چون نياکانش خمار و رام

سر به سويي کرد و با انگشت

خانه همسايه ديگر نشانم داد

با تاني گفت:

"هيج مي بيني؟

کودکان خانه همسايه ديگر همه غمگين و محزونند

چهره ها زرد است و پژمرده

چشمها بي حالت و مرده

کورسويي از اميد و زندگاني نيست

ردپايي از صفا و مهرباني نيست

اسکلتها بيرق فقرند

گوشتي بر استخواني نيست

از فرا دستان خود بگذر

بر فرو دستان و بر بيچارگان بنگر

جز صداي شوم جغد نکبت و ادبار

جز خرابي و تل آوار

زآنطرف آيا نصيبي هست؟"

.

.

.

از سخن ماند و خمار آلود لب بر بست

بعد لختي باز لب بگشود:

"هان پسر جان! شکر نعمت را به جا آور

شکرها بايست در افعال و در انديشه داور!"

.

.

.

صبح روز بعد و صبح روزهاي بعد

باز مي ديدم

گوشهاي من به سوي خانه ی همسايه ی شاد است

باز مي ديدم که با حسرت

چشمهايم با شگفتي رو به سوي خانه ی همسايه ی خندان و آزاد است

وآن همه اندرز پر حکمت که مي فرمود!

                                                        ياوه و بيهوده و باد است!!!

                                                                      ****

                                                      

 

 

بي تو مهتاب شبي باز از آن كوچه گذشتم

 

همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم

 

شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم،

شدم آن عاشق ديوانه كه بودم   

 

در نهانخانه ي جانم گل ياد تو درخشيد

 

باغ صد خاطره خنديد

 

عطر صد خاطره پيچيد

 

يادم آمد كه شبي با هم از آن كوچه گذشتيم

 

پرگشوديم و در آن خلوت دلخواسته گشتيم

 

ساعتي بر لب آن جوي نشستيم

 

تو همه راز جهان ريخته در چشم سياهت

من همه محو تماشاي نگاهت  

 

آسمان صاف و شب آرام

 

بخت خندان و زمان رام

 

خوشه ماه فرو ريخته در آب

 

شاخه ها دست برآورده به مهتاب

 

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دل داده به آواز شباهنگ  

يادم آيد : تو به من گفتي :

از اين عشق حذر كن!

 

لحظه اي چند بر اين آب نظر كن

 

آب ، آئينه عشق گذران است

 

تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است

باش فردا ،‌ كه دلت با دگران است!

تا فراموش كني، چندي از اين شهر سفر كن!

با تو گفتم :‌

 

"حذر از عشق؟

ندانم!

 

سفر از پيش تو؟‌

هرگز نتوانم!

 

روز اول كه دل من به تمناي تو پر زد

 

چون كبوتر لب بام تو نشستم،

تو به من سنگ زدي من نه رميدم، نه گسستم"

 

باز گفتم كه: " تو صيادي و من آهوي دشتم

 

تا به دام تو درافتم، همه جا گشتم و گشتم

 

حذر از عشق ندانم

سفر از پيش تو هرگز نتوانم، نتوانم...! 

 

اشكي ازشاخه فرو ريخت

مرغ شب ناله ي تلخي زد و بگريخت!

 

اشك در چشم تو لرزيد

 

ماه بر عشق تو خنديد،

 

يادم آيد كه از تو جوابي نشنيدم

 

پاي در دامن اندوه كشيدم

نگسستم ، نرميدم  

 

رفت در ظلمت غم، آن شب و شب هاي دگر هم

 

نه گرفتي دگر از عاشق آزرده  خبر هم

نه كني ديگر از آن كوچه گذر هم!

بي تو اما به چه حالي من از آن كوچه گذشتم



شنبه 14 خرداد 1390برچسب:, :: 14:35 ::  نويسنده : vرسول صالحی       

 


مرد گمشده در جزیره
کشتی مردی در یک طوفان عظیم غرق شد اما این مرد به طرز معجزه آسایی نجات یافت و توانست خود را به جزیره ای برساند.

این مرد با هزاران زحمت برای خود یک کلبه ساخت ...

روزی برای تهیه آب به جنگل رفته بود ؛ وقتی به کلبه برگشت در کمال ناباوری دید که کلبه در حال سوختن است.

به بخت بد خود لعنت فرستاد و بعد شروع به گله کردن از خدا کرد که : خدایا تو مرا در این جزیره زندانی کرده ای و حالا که من با این بدبختی توانسته ام این کلبه را برای خودم درست کنم باید اینگونه بسوزد!


مرد با همین افکار به خواب عمیقی فرو رفت ... .

صبح روز بعد با صدای بوق یک کشتی از خواب پرید ؛ او نجات یافته بود!
وقتی سور کشتی شد ، از ناخدا پرسید چگونه فهمیدید که من در این جزیره هستم؟

ناخدا پاسخ داد : ما علایمی را که با دود نشان می دادید دیدیم!




شنبه 14 خرداد 1390برچسب:, :: 14:14 ::  نويسنده : vرسول صالحی       


  یك سبد پر ز ستاره با ماست

 

  روی یك سفره احساس

 

  كه بین من  و تو پیداست

 

  قلب من سخت اسیر احساس

 

  عشق تو

 

  قطره اشكی است

 

  كه از گوشه چشمت پیداست

 

 

  روح تو یك گل سرخ تنهاست

 

 

حس من

 

 

چون یك موج

 

 

در تب و تاب دریاست

 

 

دستم از دوری دستت تنهاست

 

 

چشم تو

 

 

 رنگ قشنگی است

 

 

كه در برگ درختان پیداست.

*****چگونه بی تو سر كنم

 

چگونه شب سحر كنم

 

 

بدون تو چه آسمان حرام گشته بر دلم

 

 

بدون تو چه آسمان خراب گشته بر سرم

 

 

بدون تو یه ماهی بدون تنگ

 

 

بدون تو سكوت مرده ای خموش

بدون تو ستاره ای بی فروغ

 

 

 

بدون تو پرنده ای شكسته بال

 

 

بدون تو شبم - شبی كه ندارد او سحر

 

 

بدون تو غروب غم گرفته ام

 

 

بدون تو یه ابر تكه پاره ام

 

 

بدون تو...

 

 

نمی كنم بدون تو زندگی

 

 

بدون هیچ معطلی

 

 

***

 

 

 

دوری از من اما چه نزدیك دلهایمان

 

 

تو و من

 

 

دوریم اما دستانت در دستان من است

 

 

از فرسنگهای دور در آغوشت می كشم

 

 

و بوسه بر لبانت می زنم

 

 

دوریم اما دلهایمان نزدیك است

 

 

با عشق

 

 

چشمان فریباینت آشكار می سازد برایم صداقت ترا

 

 

حس زیبایی است در من وقتی

 

 

خنده های شیرین ات از دور به گوش می رسد

 

 

شیطنتی كه در ‌آن نهفته است

 

 

مرا می كشاند به شیطنهای آبی

 

 

***

 

 

 

آسمان بارانی است

 

 

اشك من هم جاری است

 

 

شاید این ابر كه می نالد و می گرید از درد من است

 

 

آخری اخر ابر هم - از دلم با خبر است

 

 

شاید او می داند

 

 

كه فرو خوردن اشك

 

 

قاتل جان من است

 

 

من به زیر باران از غم و درد خودم می نالم

 

 

اشك خود را كه نگه می دارم با یه بغض كهنه

 

 

من رهایش كردم باز زیر باران

 

 

من به زیر باران اشكها می ریزم

 

 

همگان در گذرند

 

 

باز بی هیچ تامل در من

 

 

سر به سوی آسمان می سایم؛

 

 

من نمی دانم...

 

 

صورتم بارانی است یا آسمان بارانی است

 

 

****

رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود
با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی 
و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند
و...و من همچون غربت زدای در اغوش بی کران دریای بی کسی
به انتظار ساحل نگاهت می نشینم و می مانم تا ابد
وتا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشوید
بانوی دریای من...
کاش قلب وسعت می گرفت شمع با پروانه الفت می گرفت
کاش توی جاده های زندگی خنده هم از گریه سبقت می گرفت.

 

 

 

****



 



جمعه 13 خرداد 1390برچسب:, :: 23:48 ::  نويسنده : vرسول صالحی       

 ملاقات با خدا
ظهر یک روز سرد زمستانی، وقتی امیلی به خانه برگشت، پشت در پاکت نامه ای را دید که نه تمبری داشت و نه مهر اداره پست روی آن بود. فقط نام و آدرسش روی پاکت نوشته شده بود. او با تعجب پاکت را باز کرد و نامه ی داخل آن را خواند:
« امیلی عزیز،
عصر امروز به خانه تو می آیم تا تو را ملاقات کنم.
با عشق، خدا»
امیلی همان طور که با دست های لرزان نامه را روی میز می گذاشت، با خود فکر کرد که چرا خدا می خواهد او را ملاقات کند؟ او که آدم مهمی نبود. در همین فکرها بود که ناگهان کابینت خالی آشپزخانه را به یاد آورد و با خود گفت: « من، که چیزی برای پذیرایی ندارم! » پس نگاهی به کیف پولش انداخت. او فقط
۵ دلار و ۴۰ سنت داشت. با این حال به سمت فروشگاه رفت و یک قرص نان فرانسوی و دو بطری شیر خرید.
وقتی از فروشگاه بیرون آمد، برف به شدت در حال بارش بود و او عجله داشت تا زود به خانه برسد و عصرانه را حاضر کند. در راه برگشت، زن و مرد فقیری را دید که از سرما می لرزیدند. مرد فقیر به امیلی گفت: « خانم، ما خانه و پولی نداریم. بسیار سردمان است و گرسنه هستیم. آیا امکان دارد به ما کمکی کنید؟ »
امیلی جواب داد:« متاسفم، من دیگر پولی ندارم و این نان ها را هم برای مهمانم خریده ام. »
مرد گفت:« بسیار خوب خانم، متشکرم» و بعد دستش را روی شانه همسرش گذاشت و به حرکت ادامه دادند.
همان طور که مرد و زن فقیر در حال دور شدن بودند، امیلی درد شدیدی را در قلبش احساس کرد. به سرعت دنبال آنها دوید: آ« آقا، خانم، خواهش می کنم صبر کنید. » وقتی امیلی به زن و مرد فقیر رسید، سبد غذا را به آنها داد و بعد کتش را درآورد و روی شانه های زن انداخت.
مرد از او تشکر کرد و برایش دعا کرد. وقتی امیلی به خانه رسید، یک لحظه ناراحت شد چون خدا می خواست به ملاقاتش بیاید و او دیگر چیزی برای پذیرایی از خدا نداشت. همان طور که در را باز می کرد، پاکت نامه دیگری را روی زمین دید. نامه را برداشت و باز کرد:
امیلی عزیز،
از پذیرایی خوب و کت زیبایت متشکرم
با عشق ، خدا 



جمعه 13 خرداد 1390برچسب:, :: 23:46 ::  نويسنده : vرسول صالحی       

 پیله ابریشم

روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد . شخصی نشست و ساعتها تقلای پروانه برای
بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله راتماشا کرد.
ناگهان تقلای پروانه متوقٿ شدو به نظر رسید که خسته شده و دیگر نمی تواند به تلاشش ادامه دهد.
آن شخص خواست به پروانه کمک کندو با يك قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد. پروانه به راحتی از پیله خارج شد اما جثهاش ضعیٿ و بالهایش چروکیده بودند.
آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد . او انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شود و پرواز كند؛ اما نه تنها چنین نشد و برعكس ، پروانه ناچار شد همه عمر را روی زمین بخزد و هرگز نتوانست پرواز کند .
آن شخص مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را خدا برای پروانه قرار داده بود تا به آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پیله به او امکان
پرواز دهد .
گاهی اوقات در زندگی فقط به تقلا نیاز داریم. اگر خداوند مقرر میکرد بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم فلج میشدیم ؛به اندازه کافی قوی نمیشدیم و هر گز نمی توانستیم پرواز کنیم.

 



جمعه 13 خرداد 1390برچسب:, :: 23:42 ::  نويسنده : vرسول صالحی       

 عروسک چهارم و شاهزاده
روزی عارف پیری با مریدانش از کنار قصر پادشاه گذر میکرد. شاه که در ایوان کاخش مشغول به تماشا بود، او را دید و بسرعت به نگهبانانش دستور داد تا استاد پیر را به قصر آورند.
عارف به حضور شاه شرفیاب شد. شاه ضمن تشکر از او خواست که نکته ای آموزنده به شاهزاده جوان بیاموزد مگر در آینده او تاثیر گذار شود. استاد دستش را به داخل کیسه فرو برد و سه عروسک از آن بیرون آورد و به شاهزاده عرضه نمود و گفت: "بیا اینان دوستان تو هستند، اوقاتت را با آنها سپری کن."
شاهزاده با تمسخر گفت: " من که دختر نیستم با عروسک بازی کنم! " عارف اولین عروسک را برداشته و تکه نخی را از یکی از گوشهای آن عبور داد که بلافاصله از گوش دیگر خارج شد.
سپس دومین عروسک را برداشته و اینبار تکه نخ از گوش عروسک داخل و از دهانش خارج شد. او سومین عروسک را امتحان نمود.
تکه نخ در حالی که در گوش عروسک پیش میرفت، از هیچیک از دو عضو یادشده خارج نشد. استاد بلافاصله گفت : " جناب شاهزاده، اینان همگی دوستانت هستند، اولی که اصلا به حرفهایت توجهی نداشته، دومی هرسخنی را که از تو شنیده، همه جا بازگو خواهد کرد و سومی دوستی است که همواره بر آنچه شنیده لب فرو بسته " شاهزاده فریاد شادی سر داده و گفت: " پس بهترین دوستم همین نوع سومی است و منهم او را مشاور امورات کشورداری خواهم نمود. "
عارف پاسخ داد : " نه " و بلافاصله عروسک چهارم را از کیسه خارج نمود و آنرا به شاهزاده داد و گفت: " این دوستی است که باید بدنبالش بگردی " شاهزاده تکه نخ را بر گرفت و امتحان نمود. با تعجب دید که نخ همانند عروسک اول از گوش دیگر این عروسک نیز خارج شد، گفت : " استاد اینکه نشد ! "
عارف پیر پاسخ داد: " حال مجددا امتحان کن " برای بار دوم تکه نخ از دهان عروسک خارج شد. شاهزاده برای بار سوم نیز امتحان کرد و تکه نخ در داخل عروسک باقیماند استاد رو به شاهزاده کرد و گفت: " شخصی شایسته دوستی و مشورت توست که بداند کی حرف بزند، چه موقع به حرفهایت توجهی نکند و کی ساکت بمان



صفحه قبل 1 صفحه بعد